شبیه لرزیدن پوست یک مادیان
وقتی گنجشکی بر گرده اش می نشیند
یا لرزیدن دست های مادربزرگ
وقتی چای را
از استکان به نعلبکی می ریخت
برای سرد شدن
مثل لرزیدن آرام یک مزرعه ی چای
در نم نم باران
یا لرزیدن گوشی موبایل
بر میز شیشه ای
می لرزد دل من
وقتی ...
نام تو را می شنوم!!
"یغما گلرویی"
پ.ن1: قفس یعنی دهان من؛ وقتی زبانم روی اسم تو قفل می شود ..
پ.ن2: بايد بيايي و مرا صدا بزني. بزرگ مي شوم وقتي مرا به نام كوچكم صدا ميزني!
پ.ن3: هیچ گنجشکی جفتنش را به نام صدا نمیکند! نامهای کوچک دردهای بزرگ به ارمغان میآورند..
پ.ن4: نام بهار بر سر زبان ها افتاده؛ ولی هنوز هم ورد زبان من، نام توست!
پ.ن5: هیچکس به خانهاش نرسید امروز. کودکی بازیگوش تمامِ کوچههای شهر را دیشب به نامِ تو کرده بود!
پ.ن6: اسم تو در خيابان ها و چهار راهها تمام چراغها را بي حيا مي کند. اول قرمز بعد سبز بعد هي تند تند چشمک مي زنند ..
عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd
:: بازدید از این مطلب : 413
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0