بازی کامپیوتری پرفروش "شاهزاده ایران" توسط کمپانی فیلمسازی والت دیزنی به صورت فیلم سینمایی عرضه شده و قرار است از اواخر ماه مه در سینماهای جهان به نمایش در آید.

داستان "شاهزاده ایران" در فضای قرون وسطایی روایت می‌شود، اما ماجراهای آن افسانه‌ای است و...

به ادامه مطلب بروید

بازی کامپیوتری پرفروش "شاهزاده ایران" توسط کمپانی فیلمسازی والت دیزنی به صورت فیلم سینمایی عرضه شده و قرار است از اواخر ماه مه در سینماهای جهان به نمایش در آید.

داستان "شاهزاده ایران" در فضای قرون وسطایی روایت می‌شود، اما ماجراهای آن افسانه‌ای است و به واقعیات تاریخی ارتباطی ندارد.

یک شهسوار دلیر و نیکدل در دفاع از سرزمین خود (ایران) با نیروهای شرور و بدسرشت می‌جنگد و برای ملت خود عزت و افتخار می‌آورد.

داستان فیلم با ماجراهای پرهیجان و عشقی باشکوه تکمیل شده است. با این که فیلم در تاریخ و اسطوره ایران پایگاه روشنی ندارد، اما اثراتی از داستان‌های "هزار و یک شب" و شاهنامه فردوسی در آن آشکار است.

قهرمان فیلم "دستان" نام دارد که نقش او را جیک جیلن‌هال (یکی از دو بازیگر اصلی فیلم "کوهستان بروکبک") ایفا کرده است. این یکی از القاب "رستم دستان" را تداعی می‌کند.

دشمنان قصد دارند با روان کردن توفان شن سرزمین متمدن و آباد دستان را نابود کنند، مردم را به اسارت بگیرند و نیروهای خبیث و شیطانی (دیوان) را بر آنها مسلط سازند.

رسالت اصلی قهرمان داستان این است که شمشیری باستانی را، که رمز پایداری و افتخار قوم اوست، از دست دشمنان دور کند، زیرا هر کس به این شمشیر اسطوره‌ای دست یابد، می‌تواند زمان را برگرداند و سرنوشت قوم را تغییر دهد.

دستان در رشته‌ای از ماجراهای خطرناک و عجیب، که گاه یادآور هفت خوان رستم است، به جنگ دشمنان شرور می‌رود. او با خانم شاهزاده‌ زیبای سرزمین همسایه پیوند عشقی می‌بندد که نام او تامینا است، یادآور "تهمینه" دختر شاه سمنگان.

بن کینگزلی بازیگر نامی انگلیسی نیز نقش "نظام" را به عهده دارد، که نامی عام برای وزرای مدبر و بانفوذ است. کینگزلی قبلا هم در فیلم خانه ای از شن و مه نقش یک شخصیت ایرانی را بازی کرده بود.

"شاهزاده ایران" در مراکش

فیلم "شاهزاده ایران؛ شن‌های زمان" بر پایه‌ بازی کامپیوتری پرهیجانی تهیه شده که از سال ۱۹۸۹ چند سری از آن به بازار آمد و محبوبیت زیادی پیدا کرد.

فیلم را جری بروک‌هایمر، تهیه کرده که از تهیه‌کنندگان معتبر هالیوود است و پیش از این سه فیلم تریلوژی پرفروش دزدان دریایی کارائیب را تولید کرده بود.

فیلم سینمایی "شاهزاده ایران را مایک نیوال، فیلمساز بریتانیایی، کارگردانی کرده است.

تمام صحنه‌های خارجی فیلم، مانند بیشتر فیلمهای هالیوودی که داستان آن در خاور میانه می گذرد، در مراکش فیلمبرداری شده است، و در آن بیش از ۸۰۰ سیاهی لشکر از مردم محلی ایفای نقش کرده‌اند.

به نقل از بخش فارسی سایت بی بی س

با سلام
امروز به یک مطلب آموزشی که توی کمتر سایتی میتونید پیدا کنید اومدم . در این مطلب شما رو با یک کد جاوا اسکریپت آشنا می کنم که به وسیله ی اون می تونید خیلی راحت یک عکس رو در یکی از گوشه های وبلاگتون به نمایش بگذارید . نمونه ی این کار رو سایت هایی مثل پرشین وبلاگ و یا همبستگی مسلم بلاگرز انجام میدن و کدهایی رو برای بازدیدکننده قرار میدن که با قرار دادن اونها در وبلاگ عکسی با موضوع مثلا محرم در بالای وبلاگ به نمایش میگذارد . ( اکثرا یک عکس به حالت مثلث است و در گوشه های سمت چپ یا راست بالای وبلاگ به نمایش در می آید )

اما به دلیل اینکه اکثر این عکس ها به این دو سایت لینک داده شده اند شاید دوست داشته باشید که آن عکس را طوری قرار دهید که به سایت شما لینک داده شود .

نحوه ی کار رو نمیخوام زیاد توضیح بدم فقط این رو بگم که در پایین شما 2 تا فایل رو می تونید دانلود کنید و با تغییراتی که در اون می تونید انجام بدین یک آرم در گوشه ی وبتون به نمایش بگذارید که به سایت خودتون لینک داده شده است !

دریافت فایل : javascript-code-1.zip [988 بایت] ( تعداد دانلود: 28)
رمز عبور : template.p30games.org

اگه دانلود نشد از این پایین هست بجای دانلود  کپی کنید البته دو تا ست با ......... از هم جدا کردم

.......................................
res = "<div style=" z-index:1000; position:absolute; left:0px; top:0px; border-width:0px; ">"
res += "<img src="GIF URL" width="170" height="170" "
res += "border="0" usemap="#muslims2" /><map name="muslims2" id="muslims2"> "
res += "<area shape="poly" alt="توضیحات عکس " coords="1,1,1,169,169,1" "
res += "href="http://template.p30games.org" target="_blank" /></map></div>"
.......................................
res = "<div style=" z-index:1000; position:absolute; right:0px; top:0px; border-width:0px; ">"
res += "<img src="GIF URL" width="170" height="170" "
res += "border="0" usemap="#muslims1" /><map name="muslims1" id="muslims1"> "
res += "<area shape="poly" alt="توضیحات عکس" coords="1,1,169,1,169,169" "
res += "href="http://template.p30games.org" target="_blank" /></map></div>"
.........................................

خب توضیحاتی در رابطه با تغییراتی که باید انجام بدین . ابتدا یک عکس در سایز 170*170 و با فرمت GIF طراحی و آپلود کنید . سپس یکی از فایل ها را با استفاده از Notepad باز کنید و آدرس عکس را به جای عبارت " GIF URL " قرار دهید . سپس به جای " توضیحات عکس " متنی را برای توضیحات عکس بنویسید .  در خط 7 هم می توانید آدرس وب خود را قرار دهید . سپس فایل را با فرمت .js ذخیره کنید و در فضایی مثل پرشین گیگ یا پارسا اسپیس آپلود کنید .

سپس آدرس آن را در کد زیر وارد کنید و این کد را به صورت کامل در قالب وب خود قرار دهید تا عکس مورد نظر در گوشه ی وب شما به نمایش بیاید.

سیاری از عزیزان خواهان درج نظر سنجی در وبلاگ خود هستند برای اینکار در وبلاگنویسی باید از خدماتی که سایر سایتها به شما ارایه میکنند استفاده کنید(البته بعضی از سرویسهای ارایه وبلاگ این امکان را در کنترل پنل خود به کاربران میدهند ولی ممکن است باز هم رضایت بخش نباشند) یکی از این سایت ها در ایران ...

به ادامه مطلب بروید

بسیاری از عزیزان خواهان درج نظر سنجی در وبلاگ خود هستند برای اینکار در وبلاگنویسی باید از خدماتی که سایر سایتها به شما ارایه میکنند استفاده کنید(البته بعضی از سرویسهای ارایه وبلاگ این امکان را در کنترل پنل خود به کاربران میدهند ولی ممکن است باز هم رضایت بخش نباشند) یکی از این سایت ها در ایران همان سایت وبگذر است که به احتمال زیاد با این سایت آشنایید اما این سایت امکانات بسیار محدودی دارد (البته نسبت به سایتهای خارجی)
از سایتهای دیگر ایرانی برای ساخت نظرسنجی سایت پارس وت(Pars Vote) که از سایت وبگذر امانات بیشتری دارد اما از آنجا که این سایت و سایت وبگذر به زبان فارسی هستند و هر شخصی که کمی با نحوه ی ثبت نامهای معمولی اینترنی آشنایی داشته باشد برای کار با این سایتها مشکلی نخواهد داشت من تصمیم ندارم آنرا آموزش دهم فقط کافی است به حساب خود در این سایت بروید(اگر حساب ندارید به طور رایگان میتوانید در عضو شوید) و با دیدن قسمت های مختلف از امکانات موجود در این سایت که نحوه ی استفاده از آنها برای کاربر بسیار ساده هستند استفاده کنید.
اما من میخواهم سایت دیگری را برای شما معرفی کنم که کار با آن کمی مشکلتر و پیچیده تر است و در ضمن به زبان انگلیسی میباشد ولی به شما این امکان را میدهد زبان فارسی(و یا هر زبان دیگری) را در این سایت شخصی سازی کنید و در این کار بسیار پرقدرت عمل میکند (به نظر بنده عملکرد این سایت بی نظیر است)و در واقع این سایت را به منظور ایجاد نظرسنجی حرفه ای به شما آموزش میدهم
سایت polldaddy.com همان سایتی است که من از آن سخن میگویم این سایت امکانات فوق العاده ای دارد(دو امکان شامل:( فرمهای تحت وب ونظرسنجی ) البته خدمات این سایت در سه سطح به کاربران ارایه میشود که سطح اول رایگان و دو سطح دیگر پولی هستند ولی از آنجا که حتی در صورت تمایل به استفاده از خدمات پولی باز بسیاری از شما عزیزان در داخل ایران امکان پرداخت پول و سایر مسایل را ندارید به نظرم بهتر است همان سطح رایگان را انتخاب کنید برای اینکار مراحل زیر را انجام دهید

1. به لینکpolldaddy.com/free بروید و فرمهای مربوطه را بمنظور ثبت نام مجانی در این سایت تکمیل کنید
2. بعد از ثبت نام میتوانید لاگین (ورود به سایت) کنید برای این کار بر روی عبارت login در این سایت کلیک کنید یا مستقیما به لینک polldaddy.com/Login بروید و پس از وارد کردن ایمیل و پسوردتان وارد کنترل پنل خود در این سایت شوید

*نکته : من در اینجا نحوه ی ایجاد نظر سنجی را در این سایت توضیح میدهم و نحوه ی ساخت فرمهای تحت وب را انشاالله به وقتی دیگر موکول میکنم
حال که صاحب یک حساب در این سایت شدید به توضیح کنترل پنل میپردازم . پس از ورود به حساب خود برای ایجاد نظر سنجی ابتدا بهتر است زبان خود را خصوصی سازی کنید . برای این کار بر روی عبارت Polls در بالای صفحه کلیک کنید تا یک زیر منو باز شود در این زیر منو گزینه های زیر وجود دارند

• List Polls برای مشاهده ی لیست نظرسنجی های قبلی اگر قبلا این کار را کرده باشید
• Greate a poll برای ساخت یک نظر سنجی جدید
• poll language برای مشخص کردن عبارتهای پیش فرض موجود در نظر سنجی بر اساس زبان مورد نظر شما

البته دو گزینه ی دیگر نیز وجود دارند که به منظور مختصر و مفید شدن مطلب از توضیح آنها خودداری میکنم چون چندان هم دارای اهمیت نیستند
حال ابتدا گزینه سوم را انتخاب کنید یعنی ما ابتدا میخواهیم عبارتهای زبان فارسی را برای نظرسنجی خود مشخص کنیم. با ورود به قسمت poll language در بخش  edit poll language pack  میتوانید عبارتهای پیش فرض را که به زبان انگلیسی هستند را با زبان مورد نظر خود(مثلا فارسی) عوض کنید من در پایین هرکدام از عبارت را برایتان ترجمه میکنم تا در صورتی که آشناییتان با زبان کم است بتوانید عبارتها را بفهمید و آنرا برای خود شخصی سازی کنید.

در نهمین فستیوال محصولات کشاورزی در استان چانگ جونگ محصولات کشاورزی عجیب و غریب از جمله کدو تنبل هایی گنده تر از آدم به نمایش درآمد.


برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب بروید

سه شنبه بیست و ششم مرداد ماه سال 1389 به روایت تصویر: نمایشگاه قران کریم... ایران در المپیک جوانان... چهره سخت نظامی‌گری... احساس کوچکی... مترسک ورزشکار و...


برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب بروید

بازیکنان تیم فوتبال بانوان ایران در بازی‌های المپیک جوانان در سنگاپور.

نمایشگاه قران کریم

هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن‌کریم.

مراسم ادای احترام

ادای احترام در برابر بنای یادبود کیم‌ایل‌سنوگ، اولین رهبر کره‌شمالی. (Korean Central News Agency)

احساس کوچکی

یک کودک در برابر دایناسور شانزده متری در پورتسموث انگلستان. (PA)

توزیع آرد

توزیع یک کیسه آرد بین بی سرپناهان پاکستانی پس از سیل. (AP)

روز استقلال هند

دانش‌آموزان هندی در مراسم روز استقلال کشور در بنگلور. (Aijaz Rahi)

چهره سخت نظامی‌گری

تمرین‌های سخت استقامت نظامی برای سربازان بلاروس. (REUTERS)

جایگاه موش

موشی در حال خوردن شیرینی‌های اهدایی در معبدی در هند. (REUTERS)

مترسک ورزشکار

یک مترسک در هیبت گلف‌باز در انگلستان. (Getty Images)

کوسه ماهی

تماشای کوسه ماهی‌ها در آکواریوم سیام در بانکوک. (REUTERS)

کلاه پدر گیتار

کارمند موزه لندن در حال مرتب کردن کلاه جیمی هندریکس، پدر گیتار الکتریک. (AP)

خوک در نمایشگاه

خوکی در حال خوردن آب در نمایشگاه میامی. (AP)

تجاوز وحشیانه به زن و دختر بچه سال ایرانی , داستان واقعی از تجاوز جنسی , رابطه جنسی به زور , تعرض به عنف , دردهای تجاوز جنسی

روایت اول
بیست و شش سالش است. بیست و یک سال از آن روز داغ تابستانی می گذرد، اما انگار همین دیروز بود. همان سرگیجه. همان کرختی. همان تپش قلب. همان وحشتزدگی.از شدت ترس دست هاش را مشت کرده بود و پاهاش قفل شده بود. توی خودش جمع شده بود. یاد دستی فتاد که جلوی دهانش را گرفته بود؛ مدام می گفت هیس! هیس!نمی فهمید چه اتفاقی دارد می افتد. سرش گیج می رفت. فقط می دانست یک چیز خیلی بد دارد اتفاق می افتد. لال شده بود. خشکش زده بود. نمی تواند دیگر ادامه دهد. لب هایش می لرزد. بغض دارد. سرش را شرم و خجالت پایین می اندازد. می گویم گریه کن. خودت را خالی کن. گریه می کند. گریه می کند.

 

داستانهای تجاوز واقعی به دختران ایرانی

بیست و یک سال از آن روز داغ تابستانی می گذرد که پسرخاله ی مادرش که آن روزها در تهران سرباز بود به او تجاوز کرد. آن روز ظهر بچه ها در اتاق بالا خواب بودند و زن ها اتاق پایین گل می گفتند و گل می شنیدند. بچه ها را به پسرخاله سپرده بودند تا ببرد و سرشان را گرم کند بلکه یکی دو ساعت سر ظهر بخوابند. بچه ها پسرخاله را دایی صدا می کردند.او هم دایی صدایش می کرد. دایی برای آنها قصه گفته بود، شکلک درآورده بود، لالایی برایشان گفته بود، آنقدر که دیگر او هم که از همه ی بچه ها بازیگوش تر بود چشم هایش گرم شده بود و خوابش گرفته بود. میان خواب و بیداری احساس کرده بود فردی به او نزدیک شده است. ترسیده بود، جرئت نمی کرد برگردد ببیند چه اتفاقی دارد می افتد. بدنش قفل شده بود. قلبش تند تند می زد. 

چشم هایش را محکم بسته بود. احساس خفگی می کرد. یک لحظه چشم هایش را باز کرده بود. دست دایی جلوی دهانش بود، آهسته مدام می گفت هیس! هیس! چشم هاش سیاهی می رفت. منگ شده بود. چشم هاش را دوباره بسته بود. ناگهان احساس بدی بهش دست داده بود، دلش هری فروریخت.احساس می کرد چیزی نمی بیند. چیزی نمی شنود. چیزی ا حساس نمی کند. بلند بلند گریه می کند. میان هق هق گریه اش بریده بریده می گوید تقصیر من بود. من بچه بدی بودم. چرا سراغ بچه های دیگر نرفت؟ حتماً من کاری کردم. چرا آمد سراغ من؟ کم کم بچه ها از خواب بیدار شدند. همهمه بچه ها را می شنید اما جرئت نمی کرد چشم هایش را باز کند. گوش هایش سنگین شده بود. بدنش سنگین و خالی بود. مدت طولانی در همان حالت همان جا افتاده بود. بالاخره مادرش نگرانش شده بود و آمده بود اتاق بالا. چند بار اسمش را صدا کرده بود؛ معصومه! معصومه! بالاخره چشم هایش را باز کرده بود و به چشم های نگران مادر نگاه کرده بود؛ مادرش با دیدن آن وضعیت جیغ کشیده بود. 
بعد از آن دیگر چیز زیادی یادش نیست. همه توی خانه جیغ می کشیدند. چند تصویراز بچه ها که از لای در سرک می کشیدند و او را که گوشه اتاق کز کرده بود دزدکی نگاه می کردند. چند تصویر از دکتر و مادر و سایرین. دوباره وحشت کرده بود. لال شده بود. دکتر می گفت آسیبی ندیده. مادر گریه می کرد. وقتی دوباره به خانه برگشتند دیگر نمی خواست به چشم کسی نگاه کند. احساس می کرد فرسنگ ها از همه دور شده. گیج بود. خودش را زیر پتو قایم کرده بود. سردش بود. می لرزید.ا حساس می کرد بچه بدی است. کثیف است.از خودش بدش می آمد.از همه بدش می آمد.
 فردای آن روزا نگار هیچ اتفاقی نیفتاده، همه چیز طبق روال عادی بود.اما او دیگر آن بچه شاد و بازیگوش قبل نبود. دیگر هیچ کس درباره آن روز حرف نزد. دیگر خودش درباره آن روزبا کسی حرف نزد تا امروز که برای حل مشکلات جنسی اش با شوهرش پیش مشاور آمده بود. نمی دانست چطور صحبت به اینجا کشیده بود. وقتی از او پرسیدم یا در کودکی کسی به تو تعرضی کرده مات نگاهم کرد. گفت چرا این سوال را می پرسید؟ جواب دادم چون یکی از دلایل ترس های شدید از رابطه جنسی و عدم ارضای جنسی در دوران بزرگسالی می تواند تعرض جنسی در دوران کودکی باشد. مات نگاهم کرد. گفتم اگر برایت اتفاقی افتاده بگو. فقط با گفتن آن راز است که می توانی به خودت کمک کنی.ا گر آن راز را با کسی که قابل اعتماد است در میان نگذاری، زیر بار سنگینش له می شوی. بغضش ترکید. های های گریه کرد. گفتم باید حرف بزنی. میان بغض وا شک گفت از خودم بدم می آید.از رابطه جنسی بدم می آید. نمی فهمم چرا با من آن کار را کرد. حتماً من کاری کردم. حتما تقصیر من بوده. چرا با بچه های دیگر این کار را نکرد؟ می گویم حرف بزن. بگذار بار دلت سبک شود، شاید کم کم فهمیدیم چرا آن روز آن اتفاق افتاد...

 

 روایت دوم
 یکبار دوبار نبود. هر کسی از راه می رسید به من دست می زد. دلم می خواست زودتر بزرگ شوم و انتقامم را بگیرم. از مردها متنفر بودم. از خودم متنفر بودم. می خواستم زودتر بزرگ شوم و انتقامم راز همه شان بگیرم. اولین بار چهار سالم بود که آن کار را با من کرد. پدر و مادرم، من و برادر و خواهرم را به خاله و شوهر خاله سپرده بودند تا چند ساعت از ما نگهداری کنند. وحشت کرده بودم. نمی فهمیدم چه اتفاقی دارد می افتد. فقط می دانستم اگر پدرم بفهمد مرا کتک می زند. آبرویم می رفت. هیچ کس نفهمید چه اتفاقی افتاده است. هیچ وقت هیچ کس نفهمید چه اتفاقی دارد می افتد.ا و چند بار دیگر آن کار را با من کرد. دفعه های بعد زار می زدم، از دست پدر و مادرم فرار می کردم تا خانه ی آنهان روما ما هیچ وقت موفق نمی شدم.

بچه لجبازی شده بودم. پدرم کتکم می زد. مادرم سرزنشم می کرد. ازا ینکه نمی توانستم هیچ کاری بکنم درمانده بودم. بعد پسر عموی پدری ام بود. معتاد بود. کلاس سوم دبستان بودم. مرا تهدید می کرد اگر به کسی بگویم آبرویم را می برد. مشاور می گفت هوش بچه تان مرزیض ا ست. پدرم کتکم می زد. خیلی تنها بودم. کنجکاوی جنسی ام زیاد شده بود. 
بالاخره مادرم فهمید با برادرم بازی جنسی می کنیم. با شلنگ افتاد به جانم و مرا در حمام حبس کرد. از خودم بدم می آمد. از همه متنفربودم. فقط به انتقام فکر می کردم. از پدرم می ترسیدم. راه و بیراه ما را می زد. درمانده بودم. هر چقدر بزرگتر می شدم قوی تر می شدم. کلاس کاراته اسم نوشتم. می خواستم انتقام بگیرم. از مردها متنفر بودم. مثل پسرها رفتار می کردم. فحش می دادم. پسرهای محله را کتک می زدم. درس توی سرم نمی رفت. به زور کتک های پدرم و معلم های سر خانه راهنمایی را گذراندم.ا ول دوم دبیرستان دیگر آنقدر قوی شده بودم که نگذارم کسی به من دست بزند. می خواستم از عالم و آدم انتقام بگیرم. به هیچ کس اعتماد نداشتم. وقتی کسی به من دست می زد از جا می پریدم.از خودم متنفربودم. چند بار رگ دستم رازدم. هیچ کس نمی فهمید چرا این کارها را می کنم. هیچ کس هیچ چیز درباره من نمی دانست. هیچکس من واقعی را نمی شناخت تا اینکه عاشق شدم. 
کسی پیدا شده بود که عاشق من بود. سربسته همه چیز را به او گفتم. اولین بار بود که به کسی می گفتم. گفت تقصیر تو نبوده. گفت تو پاک هستی. انگار دوباره متولد شده بودم. انگار برای اولین بار بود که کسی من را تمام و کمال می دید. مرا می بخشید. بعد از آن معلم کنکورم بود. وقتی وحشت زده داستان زندگی ام را برایش تعریف کردم گفت برای او هم در کودکی چنین اتفاقی افتاده؛ آرام گرفتم. بعد از آن چند سال در سیاهی مطلق گذشت. آن کابوس ها دوباره تکرار شد.ا حساس می کردم همه می خواهند به بدن من، به حریم من تجاوز کنند. 
فکر می کردم من یک قربانی هستم و دیگر امیدی به نجات نیست.از پدر و مادرم متنفربودم.از مردها فراری بودم.ازبچه دار شدن می ترسیدم. می خواستم انتقام بگیرم اما گیج بودم. نمی دانستم دارم چه کار می کنم.نمی دانستم باید چه کار کنم. سال ها بعد با روان شناسم داستان زندگی ام را بارها و بارها بالا و پایین کردم، بارها وبارها زار زار گریه کردم،بارها وبارها در طول جلسات درمان لال شدم، لام تا کام نمی توانستم حرف بزنم،بارها وبارها وقتی آن لحظات سیاه را به یاد آوردم بدنم فلج شد، وحشت زده بودم، نمی توانستم تکان بخورم،از خشم به خود می پیچیدم،ازا نتقام می سوختم،از نفرت می لرزیدم،از ضعف از حال می رفتم، می گفتم و می گفتم. هر چقدر بیشتر می گفتم بیشتر فرومی ریختم. هر چقدر بیشتر می گفتم انگار چیزی بیشتر در من جان می گرفت.ا نگار احساسات مرده ام داشت زنده می شد. هر چقدر بیشتر می گفتم بیشتر خودم را می بخشیدم. هر چقدر بیشتر می گفتم بیشتر به آدم ها، به خودم اعتماد می کردم. هر چقدر بیشتر می گفتم بیشتر آنچه را که بر من گذشته بود درک می کردم. حالا داستان زندگی ام دست شما ست؛ بارها و بارها آن را خواندم و خط زدم و دوباره نوشتم. 
دیگر از شنیدن داستان زندگی ام ترسی ندارم. حالا به داستان زندگی دیگران گوش می دهم، داستان زندگی زنها و مردها، دختربچه ها و پسربچه های کوچکی که مثل من گیج و وحشتزده دنبال کسی می گردند که آنها را وادارد بالاخره سکوت را بشکنند و حرف بزنند، حرف بزنند تا شاید بتوانند دوباره به زندگی، به آدم ها اعتماد کنند.

تجاوز پدر به فرزند , حامله شدن دختر 9 ساله , تجاوز به دختر بچه , رابطه جنسی پدر با دخترش , تجاوز پدر به دختر خودش , تجاوزهای هولناک

حجاب جالب دختران اسکی باز ایرانی با یک دامن کوتاه , عکس زنان اسکی باز ایرانی , تصاویر پیست اسکی و مسابقات اسکی زنان

زنان فعال ایرانی در هر عرصه ای حضور خود را پررنگ تر از همه نشان داده اند . درواقع سرتان را به هر طرف که بچرخانید ، شایستگی های زنان ایرانی را می توانید مشاهده کنید .

در فعالیت های هنری ، سیاست ، کشاورزی ، ارتش و نظام جنگی ، آتش نشانی و ورزش .

 

حجاب دختران ایرانی در پیست اسکی با دامن کوتاه + عکس

 

این بار زنان ایرانی در ورزش اسکی صحرانوردی و پرش ، هنرنمایی کردند و با حجاب اصیل خود ، به دیگر رقبای دخترشان نشان دادند که دین اسلام و حجاب مانع فعالیت های آنها نمی شود.

 

حجاب دختران ایرانی در پیست اسکی با دامن کوتاه + عکس

 

خانم سمانه بیرامی باهر و خانم فرزانه رضاسلطانی ، توانستند حضور خود را در دنیای ورزش اسکی که معروف به اسکی نوردیک است در جهان مطرح کنند.

در این دور از مسابقات قهرمانی که به طول 5 کیلومتر بود 45 شرکت کننده حضور داشتند که در آن خانم سمانه بیرامی باهر مقام 24 را کسب کرد و خانم فرزانه رضا سلطانی مقام 36 را اذان خود کرد.

 

حجاب دختران ایرانی در پیست اسکی با دامن کوتاه + عکس

 

شاید کمی مقام های آنها دور از موفقیت باشد اما حضور آنها به عنوان زنان محجبه ی اسلامی و آن هم از کشور ایران یکی از افتخاراتی بود که نصیب این دو نفر شد و محجبه بودنشان برای ایرانی ها به معنای کسب مقام اول را دارد.

همان طور که در عکس ها معلوم است آنها با پوشیدن دامن ، از ظاهر شدن اندام برجسته ی خود جلوگیری کرده اند و با پوشیدن مقنعه زیر کلاه ، حجاب خود را کامل تر کرده اند.

پسران پایتخت در ازای دریافت پول خود را در اختیار زنان ثروتمند قرار می‌دهند. حتی گزارش داده شده است که آنها خانه های تیمی

فاجعه‌ی اخلاقی -اجتماعی تازه‌ی پایتخت: پسران خود را اجاره  می‌دهند

فاجعه‌ی جدید اخلاقی و اجتماعی در تهران ظاهرشده است که نگرانی‌های بسیاری به وجود می آورد.به‌تازگی خبرهایی منتشرشده است. مبنی بر اینکه پسران پایتخت در ازای دریافت پول خود را در اختیار زنان ثروتمند قرار می‌دهند. حتی گزارش داده شده است که آنها خانه های تیمی برای این کار  به وجود آورده اند.

پیش از این زنان خیابانی و زنان بی‌بند و بار خود را در ازای پول به مردان می‌سپردند و حالا نوبت به پسران رسیده است که این موضوع  بدین شکل پیش‌ازاین در کشور کم‌سابقه بوده است.

 

زنان پولدار تهرانی پسرهای زیبا را اجاره میکنند + عکس

 

مناطق ثروتمند و مرفه تهران مراکز اصلی این فحشا محسوب می‌شوند. کسانی که پس از اختلاط دختران و پسران در پارتی‌ها و تلاششان برای بی عفت کردن دختران حالا به سمت کرایه دادن پسران رفته‌اند. این اعمال فساد  و رواج شهوت پرستی نتیجه برنامه‌های ماهواره‌ای و سایت‌های مستهجن اینترنتی است و به‌وسیله دشمنانی که تمام فکر و ذهنشان به فساد کشاندن جوانان است به کشور واردمی‌شود.

 

زنان پولدار تهرانی پسرهای زیبا را اجاره میکنند + عکس

 

پرسودترین تجارت جهان تجارت جنسی است

پس از جدایی دین از سیاست در جوامع غربی و آزاد شدن روابط جنسی در جامعه نهاد خانواده رو به نابودی رفت. هم اکنون همواره نوجوانان دختری دیده می‌شوند که با نوزادی در آغوش در این جوامع تنها می‌مانند و پسران آنها را رها می‌کنند. در این جوامع بی بند و باری جنسی چنان گسترده است که کمتر کسی تن به پذیرش کانون خانواده و مستولیت های ان می‌دهد.

در این کشورها خانه های فساد فعال هستند و کارکنان زیادی هم دارند! علاوه بران دارای حقوق صنفی و تحت حمایت بعضی سازمان های اجتماعی هستند. حتی روسپی‌ها خدماتی مانند بیمه، جراحی های زیبایی و پشتیبانی را دریافت می‌کنند.

 

زنان پولدار تهرانی پسرهای زیبا را اجاره میکنند + عکس

 

در بعضی کشورها با این که تجارت جنسی جرم است اما به دلیل سود فراوانان و ثروتی که در دست گردانندگان آن است قوانین به دلیل رشوه های کلان نقض می‌شوند.

جرج بوش : سیصد میلیون جمعیت برای امریکا کم است!

کاهش جمعیت نقشه‌ی دشمنان است. یهود که خود را مذهب برتر جهانیان می‌داند بسیار کم جمعیت تر نسبت به سایر ادیان بود، به همین علت نقشه‌ی کاهش جمعیت اعضای سایر مذاهب را عملی کرد. علاوه بر آزادی جنسی بین مرد و زن برافزایش ارتباط هم‌جنس گراها برای منقطع کردن نسل تمرکز گردید و تلاش بر رشد این نوع ارتباط جنسی صورت گرفت. حالب است بدانید که شبکه اطلاع رسانی دانا نظر جرج بوش رئیس‌جمهور سابق امریکا درباره‌ی کاهش جمعیت کشورش را این‌گونه نقل می‌کند: «من هیچ‌گاه این طرح (کنترل جمعیت) را اجرا نخواهم کرد، کشور ما کشور وسیعی است و ۳۰۰ میلیون جمعیت برای کشوری مثل آمریکا کم است»!

تجارت جنسی جهان را در برگرفته است و حالا پیش از پیش سعی بر ورود در جامعه‌ی ایران دارد. زنان اولین هدف دشمنان در جامعه بودند زیرا مسلماً وقتی زنان یک جامعه فاسد شوند باید فاتحه‌ی آن جامعه را خواند. اکنون در تهران علاوه بر زنان فاحشه پدیده‌ی مردان جوان فاحشه که خود را کرایه می‌دهند آغاز شده و باید پیش از شیوع این بیماری کثیف به دیگر مناطق کشور سرکوب شود.

بالا رفتن آمار جوانان مجرد در کشور زنگ خطری است که اعلام می‌کند باید مراقب جوانان باشیم. ایران جامعه‌ی جوانی است و می‌بایست راه‌حل‌هایی برای گسترش ازدواج آسان در جهت رفع  نیازهای طبیعی این جوانان ادر نظر گرفته شود. با تربیت دینی درست و کمک برای تشکیل خانواده و صد البته اشتغال‌زایی  برای جوانان جلوی گرایش آنان به سمت روابط نامشروع گرفته خواهد شد.

بزار اول خودمو معرفی کنم

.اسم من سامان ... .20سالمه موتوفلده 1فروردین 1372

بریم سره اصله مطلب.قراره این سایت یه سایت تفریحی اموزشی نمیدونم چی چی باشه.

چرت و پرت و اینا هم میگم که یخورده بخندین و بدبختیاتونو فراموش کنید.

حالا بزار همین اول کار یه چیزی رو روشن کنم.من مثل اون ادمهایی نیستم که هر دو سه سال یک بار آپ دیت میکنند.من هر چهار سال یه بار اپدیت میکنم همینیه که هست جدیدا یعنی همین چند روز پیش طی یه عمیلیات خدا پسندانه در یک طرح سه فورییتی که لایحه اون در مجلس تشخیص مصلحت نظام به تصویب و در شورای کابینه هیئت دولت به اجرا گذاشته شد(نه...جونه من فهمیدی من چی گفتم؟به خدا اگه فهمیده باشی 

در جهت رفاه حال شما خواننده گان محترمه و نسبتا محترمه قالب سایت رو عوض و قسمت های مختلف رو جدا کردم...میدونم جکاش قدیمی شده.

مطالب قدیمی شده.ولی بدلیل منطبق بودن این تعالیم بر فطرت هیچ گاه رنگ کهنگی بر سیمای آن نمی نشیند(بینش اسلامی پیش دانشگاهی 1 صفحه 18 خط هفتم)

.پس شکر می خورن کسایی که میگن این مطالب قدیمیه . اخیرا هم در پی بروز

برخی شایعات مبهم در مورد من بین برخی از مردم, لازم به ذکر چند نکته شایان است

که میدانم اینها تمامن توطئه های صهیونیستی است که دشمنان اجنبی برای مخدوش کردن

چهره من بکار بسته اند !مدتی است شایعه شده اون پیره مردی که اول سایت میاد

سلام و احوال پرسی میکنه پدربزرگه منه.من در همینجا تمام این اضهارات را تکذیب میکنم

و صراحتا اعلام میدارم که من هیچ گونه نسبتی با اون ندارم.پس خواهشا جو سازی نکنید وگر نه من از دسته همتون به کمیته انضباطی شکایت میکنم...

نمره انضباط همتون رو زیره 12 رد میکنم.من تو دهن ..من ادمتون میکنم..به من گیر میدین؟حالا میبینین...اگر هم با من کاری داشتی برام یه ایمیل بزن یا آف بزار

این نوید فرح بخش را به شما میدهم که میتوانید سوالات خودتون رو درباره بهینه سازی صفحات وب و افزایش بازدید بپرسید شوخی نمی کنم به جون شما نباشه به جون مدیر گوگل اریک اشمیت ی پا واسه خودم سئو کارم البته خیلی وقتست دیگه به شغل شریف بک لینک فروشی رو اوردم و سر خودمو با وب مسترهای نا اگاه بدرد نمیارم 

راستی چهار تا بک لینک رنک 6 حراج کردم ماهانه 20 هزار تومان اتیش زدم به مالم بخاطر عیالم پلیس فتا گذاشت دنبالم 

بک لینک هام چه خوبه مال ننه حبیبه

بک لینک هام چه زیباست مال ننه فریباست

بک لینک هام چقدر قشنگه مال ننه هوشنگه

seosabz.com/backlink.html

برای سفارش میتونید با ایمیل یا به موبایل بنده تماس بگیرید .

Email: google_seo@yahoo.com

mobil: 09368824563

تذکره سامان باب سیزدهم فی ذکر مقامات و احوال سامان علیه رحمته و الثنا

...آن سلطان وبلاگ نویسی ، آن شیخ همیشه آن لاین ، آن بهترین وبمستر ایران

، آن استاد نمکی و ملوس... شرقی نامی معروف به سامی روز تولدش 1 روز شده

از فروردین سال هزار وسیصد و هفتادو دو موافق با 18 ربیع الاول هجرت عرب به روایت قمری..

.امده است که چندی است به خیل بی کاران تحصیل کرده پیوسته.گویند روزی او را دیدند که نشسته و خیره به مانیتور می نگریست و تسبیح می گرداند و می گفت :
" یا وب سایت و یا وب سایت "مریدان به گردش آمدند چون حالش بدیدند پرسیدند

: یا سامان این چه ذکر است ؟
گفت آن است که چون بیاموزی محبوب خلق شوی و پس از آن وب سایتی بنا نمود باشد

که آیندگان از آموخت هایش بهره ای گیرند و توشه ی آخرت نمایند .درود خدا وپیامبرش بر او باد.

.به جونه خودم نباشه به جونه عزیزه خودت بگم که من اصلا بچه شر و کله خراب و شیطونی نیستم.

من اینقد مظلوم.کم حرف.خجالتی.سر به را.سر به زیراصلا نمیدونی

.بچه مثبت.ولی نمیدونم چرا دوستام بهم میگن تو خیلی پاچه پاره ای

.بعضیام میگن پدرسوخته سوسولی مامانم میگه نه.قربونش برم بچه ام

مظلوم و خر و ساد است یه سری عکس از قدیما دارم که اینا گلچینشه.

این ماله شیش ماهگیمه تقریبا از همین دوران شروع کردم به وبلاگ نویسی.توی این سن یه بار چت کردم شکست عشقی خوردم دلم شکست دیگه چت نکردم.همیشه همین روسری سرم بود.وقتی آقا عکاسه میخاس این عکس و ازم بگیره اومد که روسری رو برداره.نزاشتم که.زدم زیره گریه از اون گریه ها.مامانم گفت نه حاج آقا.بزارین سرش باشه.کلی روسریمو درست کرده بودما.مرتیکه بیکار اومد بهمش ریخت. یه گوشم زده بیرون.الان هم که میبینی یه کم خشن نیگا میکنم میخام عکاسه حسابه کار بیاد دسش.

اینم ماله 6 سالگیه.این دوران بود که ژنه پدرسوختگی من در درونم فعال شد.فک نکم قدم به 80 سانت رسیده باشه.ولی یه متره بقیش توی زمینه.اگر یه کم آدمه تیزی باشی میتونی از این عکس بفهمی که اصلیتم شیرازیه.از کجا؟یه کم فک کن...خیلی مشخصه بابا...خیله خوب...فشار نیار میگم.اگه یه نیگا به عکس کنی متوجه میشی چه خسته و خواب الودم.اگه گفتین چرا توی این عکس اینقد خوشحالم؟من هر موقعه مثلا یه کار خوب انجام می دادم مامانم میگفت افرین پسرم یه زن خوب واست میگیرم.منم 8 تا کار خوب انجام دادم تا 8 تا زن واسم بگیره.دلتون بسوووووزه

اینم ماله 19 سالگیمه. در این سن وارد دورانه تزلزله شخصیتی اخلاقی شدم.این دوران هم واسه خودش خاطراتی داشت.پیراهنم روی شلوار مینداختم.نماز شب نماز روز روزه و منبر شده بود خواب و خوراکم ...وای نگو که سایه جنس مخالف و با تیر میزدم.بالاخره تکامل یافتیم و شدیم به قوله این نیما,عجوبه جهانه هستی.این دوران خیلی معروف شده بودم.حتی کاراگاه معروف.شرلوک هومز هم دنبالم بود که پیدام کنه.البته جونیاش.اینم یه کلیپ که این حقایق رو اثبات میکنه.این فیلم از شبکه اروپایی به نام Gtv پخش شد.

اینم ماله 20 سالگیمه.یعنی 20 به 2 ماه کم...این دیگه اخریش بود.دیگه قول میدم با کاپشن عکس نگیرم.خوبه؟تا حالا خیلیا که اومدن توی سایتم و این عکسا رو دیدن میگن چه بچه مثبتی.تیپش که حرف نداره.اینقد هم مظلوم وایساده اینجا تکون نمیخوره.باید بگم نه بابا.من دیگه اینقدرا هم بچه مثبت نیستم.خوب نمیشه که با پیراهن آسین کوتا بری عکس بگیری که.راسی ورزشکار هم هستمااز خود راضی هیکل رو اینجوری نیگا نکن یه جورایی قناص میزنه.من خودم چند ساله پیش در رشته تنیس روی میز توی فارس خودمون اول شدم 4 سال پیاپی کتاب خوان نمونه استان و....حالا جالبه هر کوفتی توی هر جایی بهم دادن ورداشتم قاب کردم.زیادتر از ایناس.جاش نشد همش یه چندتایی رو نزاشتم.حالشو دیگه ندارم بگم کودومش ماله چیه و اینا.

این هم عکس محافظ شخصی من ست تو چند عملیات که قصد ترور منا داشتند جونمو نجات داد طبق روایاتی از استادان جکی جان و بروسلی بوده خیلی خشن و کم حرف هست اما حرفه ای هست

این هم برای وقتی هست که من دچار شهرت جهانی در زمینه طراحی و سئو سایت شدم و رقیبان از واقعیت دور شده برای کشتن من جایزه گذاشته بودن

یا ایها الذین که به این وب سایت پا نهادید.بدانید همانا ما بودیم که سامان را ریش و سبیل نهادیم و یقیه آن را اینگونه به بالا در اوردیم.و در پایین هر انچه { به ان دادیم } برمینهیم که این است در آن نشانه هایی که همچنان مجرد مانده است { با انکه فراوان جیگر است } باشد که اورا سرو سامانی خواهیم داد.

وصیت کردم سر قبرم این عکس رو بزننفرشتهچون یه جورایی منو یاد امواتم میندازه  خیال باطل.حال میکنید چه اموات خوش تیپی داشتم؟ ولی یه کم به این عکس نگاه کنید...به نظرتون حیف من نیست با این همه استعدادم؟چشمولی چاره چیه.هر کسی یه سرنوشتی داره دیگه.دکترم گفته شاید تا چند ماه دیگه بیشتر زنده نمونیناراحتاخه نمک خونم خیلی بالا رفته.دکترم بهم گفته هرچه زودتر باید ازدواج کنی وگرنه ترشی خونت هم بالا میره اونوقت دیگه نمیشه کاریش کرد.راستی میدونید هیچ چیز بالاتر از اون نیست که جون یک ادم رو نجات بدین؟هم اکنون نیاز مند یاری سبزتان هستیم...

هشدار:
اخیرن مشاهده شده برخی از افراد سود جو عکسهای اینجانب را به عنوان عکسهای محمد رضا گلزار و یا هدیه تهرانی به فروش میرسانند.در صورت مشاهده چنین افرادی با انها به شدت برخورد خواهد شد.

خبر فوری:

در راستای اینکه من همچنان مجرد هستم و برگزاری نذورات اینجانب جهت پیدا شدن بخت مناسب دعای کمیل این هفته در میدان سرباز زرهی برگزار میگردد.وسیله ایاب و ذهاب به صورت رایگان اماده سرویس دهی به خواهران دم بخت میباشد.