پزشکی ایرانی یکی از علومی است که در ارتباط تنگاتنگ با حکمت بوده و فراگیری آن نیازمند کسب مقدّماتی از سایر علوم می باشد. از علوم مرتبط، علم النّفس و شناخت ویژگی های محیّرالعقول انسان است. درواقع اصل و اساس انسان، روح اوست و روان و مغز، واسطه هایی برای پذیرش ویژگی های روح در جسم!
برای بررسی دیدگاه پزشکی ایرانی در حافظه و فکر و مسائلی از این دست نیاز است با ساختار مغز انسان، سخت افزار و نرم افزار آن آشنا شویم. مغز یکی از اعضای رئیسه سه گانه می باشد که منشأ و مبدأ قوای نفسانی بوده و بوسیله اعصاب منتشره در سرتاسر بدن، حس و حرکت را به کل بدن می رساند. مزاج ذاتی مغز، سردوتر است و اعتدالش در حفظ این وضعیت ذاتی است.
قوّه نفسانی بطور کلّی به دو قسم تقسیم می شود: مُدرکه و مُحرّکه. قوای مدرکه نیز خود به دو قسم کلّی تقسیم می شوند: ظاهری و باطنی. قوای مدرکه ظاهری همان حواس پنج گانه هستند که با این اسامی شناخته می شوند: باصره، سامعه، شامّه، ذائقه و لامسه. قوای محرّکه هم دو زیرمجموعه باعثه و فاعله دارد. شهوت (میل به سمت موافق ها) و غضب (دوری از مضرّات) ابزار باعثه اند و فاعله، مطیع باعثه است.
امّا توضیحی مختصر راجع به قوای مدرکه باطنی:
حسّ مشترک: محسوساتی که توسّط قوای مدرکه ظاهری درک شده اند، همه در نیمه جلوی بطن اوّل دِماغ (مغز) جمع می شوند تا مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرند.
خیال: خزانه حسّ مشترک است و محسوسات را بعد از این که در خارج از بین رفتند، در خود نگاه می دارد. به تعبیری دستگاه عکّاسی نفس ناطقه انسانی است. محلّ حکومت آن، نیمه پشتی بطن اوّل مغز است.
متخیّله یا متصرّفه: در صور محسوسه موجود در خیال، تصرّف می کند. از جهتی هم به آن مفکَّره گویند؛ چون در اطاعت عقل است و نفس ناطقه این قوّت را استخدام می کند. محلّش، نیمه جلویی بطن وسطی مغز است.
وهم: وظیفه اش ادراک معانی جزئیّه است که به محسوسات متعلّق می باشد. مثلاً صداقت دوست و عداوت دشمن. محلّش، نیمه پشتی بطن وسطی مغز است.
حافظه: کارش نگهداری معانی متوهّمه یا متفکّره است. (صُوَر و معانی) به عبارتی خزانه متوهّمه و متخیّله و محل آن بطن مؤخّر دِماغ است. آن را متذکّره نیز گویند(به اعتبار آن که چیزهای فراموش شده را یاد آرد.)
اسباب و علل ایجاد فراموشی:
امّا از لحاظ فیزیوپاتولوژی(اسباب و علل ایجاد بیماری) نسیان یا فراموشی در پزشکی ایرانی، علل قابل تأمّلی مطرح شده است. نسیان یکی از امراض سر است که به سه قسم تقسیم می شود: فساد ذکر، فساد فکر، فساد تخیّل.
فساد ذکر: در این حالت همه حواس ظاهری سالم هستند؛ ولی هرچه دیده یا شنیده می شود، زود فراموش می کند. دو گونه است: یکی آنکه قوّت حفظ باطل و معدوم شود. دوم آنکه نقصان پذیرد.
این بیماری به طور کلّی دو سبب عمده دارد:
1. غلبه سردی و رطوبت بر قسمت خلفی مغز که محل حفظ است. بنابراین هرچیزی که واردش می شود، حفظ نمی شود. زیرا حفظ کاری با یبوست (خشکی) معتدل است و با رطوبت منافات دارد. [بطلان و نقصان حفظ نیز بسته به قوّت و ضعف سبب است.]
علامت: خواب زیاد، سنگینی سر خصوصاً در قسمت خلفی، جاری بودن رطوبت دائمی از مغز.
علاج: پاکسازی مغز با داروهای مخصوص (از حقته، ایارجات، مطبوخات، عطسه آورها، روغن مالی و معاجین گرم)
سکنجبین عنصلی در این مرض خیلی سودمند می باشد.
2. غلبه سردی و خشکی بر قسمت خلفی مغز؛ تا حدّی که هیچ چیز در آن وارد نشود. این مورد نسبت به قبلی، کمتر اتّفاق می افتد.
علامت: بی خوابی دائمی، احساس خشکی در قسمت خلفی مغز (ونبودن ترشحات)، صحبت کردن به سختی و بافاصله و کند، سر به عقب کشیده شدن.
علاج: برای رطوبت بخشی و گرم کردن سر، اسفیدباج (شوربا، آش ساده، بدون چاشنی و ترشی) بخورند. مغز ساق گاو ماده، روغن بادام شیرین و بابونه بر قسمت خلفی مغز بمالند.
- گاهی نیز سردی ساده (بدون رطوبت یا خشکی) باعث فساد ذکر می شود که علامتش چیزی میان دو نوع مذکور است و علاجش فقط گرم کردن.
فساد فکر: یعنی اینکه هرچه به فکر فرد می رسد، فاسد (بد) است و یا اینکه قدرت تفکّر در مسائل را ندارد. چهار سبب برای آن ذکر شده است:
1. غلبه سردی و رطوبت بر بطن وسطی مغز که محل فکر (متخیّله یا متصرّفه) می باشد. بنابراین روح موجود در آن سرد و کثیف و غلیظ شده و فکر فاسد می شود. (زیرا فکر یعنی حرکت روح بین بطن وسطی و خلفی مغز) و معلوم است که حرکت طبیعی بدون حرارت (گرما) طبیعی امکان پذیر نیست و از آن روست که مزاج این بطن نسبت به دو بطن دیگر مایل به حرارت (رو به گرمی) است. پس زمانی که براثر بروز آفتی، حرارت کم شود؛ فکر نیز فاسد می شود. (و بطلان و نقصان فکر برحسب زیادی و کمی سبب است.)
- علامت و علاجش همانند آنچه که درباره سبب اوّل ایجاد فساد ذُکر آمد، می باشد؛ مگر اینکه سنگینی در قسمت وسط سر است.
2. غلبه سردی و خشکی بر بطن وسطی مغز:
- علامت و علاجش همانند آنچه که درباره سبب دوم ایجاد فساد ذکر آمد، می باشد؛ مگر اینکه احساس خشکی در قسمت وسط سر است.
3. غلبه سردی شدید به تنهایی در بطن وسط: علامتش این که رنگ بدن و صورت به سبزی گراید. در این حالت سردی خارجی مثل هوای سرد به سر رسیده یا خوراکی های سرد خورده شده است، مثلا داروهای مخدّر مصرف شده است، چهره پف دارد.
4. غلبه حرارت شدید بر مغز؛ زیرا که حرکت روح نفسانی در این صورت مشوّش می گردد. علامت آن، سبکی سر، کم خوابی، نبود رطوبت و شدّت تشنگی است.
- نکته: فساد فکر درحقیقت نسیان نیست و بطور مجاز در قسمت نسیان آورده شده است. امّا صحّت فکر مقدّمه ای است برای استنباط نتایج صحیح!
در اصطلاح، فساد فکر در تدبیر منزل و اهل خانه و اخلاق را حُمق و در علوم و مسائل دقیقه را بِلادت می نامند.
فساد تخیّل: این هم دوگونه است: یکی ضعف و نقصان و دیگری بطلان کلّی خیال.
گفتیم که کار خیال، نگهداری صور محسوسات درک شده توسّط حس مشترک است.
علامت نقصان آن، کمتر رؤیا دیدن است و اگر ببیند، یادش نمی ماند. همچنین ناتوانی در ضبط صور محسوسات.
علامت بطلان آن، این است که هرگز خواب نمی بیند و اگر هم احیاناً ببیند، هرگز یادش نمی ماند. همچنین صور محسوسات را به مجرّد از بین رفتن، فراموش می کند. مثلاً سخن می گوید و همین که از دهان بیرون شد، فراموش می کند که چه گفته بود یا چیزی را می بیند و همین که از نظر غایب شد، فراموش می کند چه دیده بود.
- در ابتدای امر، فرق میان حافظه و خیال، کمتر مشهود است. ولی باید بدانیم که کار حافظه، حفظ معانی جزئیه محسوسات است که از سوی وهم و خیال آمده و کار خیال، ضبط صور محسوسات.
- اسباب و علامات و علاج این قسم، همان است که در فساد ذکر گفته شد؛ مگر اینکه فساد تخیّل اکثراً از یبوست (خشکی) واقع می شود و فساد ذکر اکثراً از رطوبت. (جسم هرچه نرمتر باشد، راحتتر شکل می گیرد، مثل آب و هرچه سختتر باشد، حفظ و نگهداری اش بیشتر می شود، مثل سنگ.) داروها نیز باید در قسمت جلوی سر گذارده شوند.
- نوعی از فساد تخیّل نیز هست که فرد چیزهایی را که موجود نباشد، می بیند. این امر از بطلان و نقصان قوّه نیست؛ بلکه از تشویش است و سببش غلبه سوء مزاج گرم ساده یا صفرا بر قسمت جلویی مغز است.
- یک بیماری دیگر مطرح در کتب پزشکی ایرانی، اختلاط عقل است و آن آفتی است در افعال فکر به حسب تغیّر و تشویش، نه بر حسب بطلان و نقصان. این بیماری فقط می تواند ناشی از حرارت باشد که یا از دِماغ (مغز) است یا از اعضای دیگر.
نکات تکمیلی:
مواردی هستند که بطور متفرّقه در منابع اسلامی و کتب طبّی به عنوان علل فراموشی و نسیان ذکر گردیده اند:
- زیاد خوردن گوشت حیوانات وحشی و گاو موجب خشکاندن چشمه های عقل، سردرگمی در فهم و درک (کندذهنی)، دیرفهمی و زیادی فراموشی است. (رساله ذهبیّه)
- پرخوری، خواندن نوشته های روی قبرها، مصرف زیاد پنیر(به تنهایی)، اضطراب و دلشوره، میان دو زن راه رفتن، بی خوابی یا پرخوابی، عصبانیّت های مکرّر، استفاده از ظروف آلومینیومی، غذاهای غلیظ به افراط مثل سرخکردنی ها و فست فودها، مصرف زیاد ترشیجات، برنج و نان بدون سبوس مداوم.
- کثرت معاصی (گناهان زیاد)، کثرت اشتغالات، داشتن امور و کارهای متنوّع و مختلف و رفاقت های زیاد، اولویت ندادن به حفظ، عدم تمرین کافی قبل و بعد از حفظ.
نکاتی در باب تقویت حافظه:
مواردی که در کتب مختلف به عنوان تقویت حافظه و مدیریت آن بیان شده است، در چند بخش خوراکی و رفتاری می آید:
- کسی که می خواهد قدرت حافظه اش زیاد شود، هر روز صبح ناشتا 7 مثقال (21 عدد) مویز میل کند. (رساله ذهبیّه)
- کسی که می خواهد فراموشی خود را کاهش داده و از قدرت حافظه خوبی برخوردار شود، باید هر روز سه قطعه زنجبیل پرورده در عسل (خوابانیده در عسل) و آغشته به خردل را همراه غذای روزانه خود میل کند. (رساله ذهبیّه)
- کسی که می خواهد به عقلش بیافزاید، هر روز قبل از خروج از خانه، صبح ناشتا سه عدد هلیله سیاه را با شکر طبرزد (سرخ) میل کند. (رساله ذهبیّه)
- در صورت غلبه مزاج گرم، به کاربردن کدوی فراوان در غذاها بصورت پخته یا آب پز مفید است. (موجب افزایش عقل است.)
- معجون تقویت حافظه: سُعد کوفی، اسطخودوس، زیره سیاه، کندر خوراکی (مساوی گرفته و پودر کرده، با 3-2 برابر وزنش عسل ممزوج کنند.): هر روز با صبحانه 1 قاشق چایخوری میل شود.
- ترکیب دیگر: هر روز صبح ناشتا 21 عدد مویز + 1 قاشق چایخوری سیاه دانه میل شود.
- همراه صبحانه: سیاه دانه یا قُسط با عسل.
- در صورت توان و تشخیص طبیب: زالودرمانی پشت گوش
- برای تخلیه مواد زائد موجود در مغز و سر: بخور با گیاهان مناسب (مثل پونه، آویشن، مرزنجوش و..) و انفیه (ایجاد عطسه)
نکته: اکثر ترکیبات حاوی مواد غذایی و دارویی گرم هستند و در افرادی که پایه مزاجی گرم یا سوء مزاج گرم در بعضی اندام ها دارند، می تواند مشکل ساز باشد. بنابراین مشاوره با کارشناسان برای استفاده از این ترکیبات ضروری است.
بادام:
یک غذای دوایی که دارای طبیعتی گرم و تر در درجه اوّل است و در مصرف درازمدّت آن، آسیبی به بدن نمی رسد و در عین حال، حافظ قوا و ارواح بدن است؛ بادام می باشد.
از مهمترین خواص بادام، حافظ جوهر دِماغ (مغز) بودن آن است. وقتی قوا یا جرم دماغ دچار کاستی می شود، به طور کامل قادر به انجام وظایفش نیست. به چنین حالتی که توانمندی های مغز کاهش می یابد، ضعف دماغ می گویند. از علائم ضعف دماغ می توان به موارد زیر اشاره کرد:
سردرد در اثر سببی ضعیف مانند ابخره متولّد از هضم غذا یا شنیدن صداها یا استشمام بوها، تکدّر حواس، ضعف در تفکّر، ضعف در تخیّل، متأذّی شدن دماغ از حرارت و برودت.
افرادی که به هر علّت اعم از سوء مزاج یا ضربه و سقطه یا تضیّق (تنگی) مجاری و عروق غذارسان مغز و.... به ضعف دماغ مبتلا می شوند، از مصرف بادام نتایج خوبی عایدشان می شود. برای این منظور باید هر شب هنگام خواب هفت عدد مغز بادام را مقشّر کرده (پوست گرفته) و با هموزنش نبات میل کنند. البته بهترین نفع از مصرف بادام نصیب بیمارانی می شود که در مغزشان، یبوستی واقع شده باشد.
- برای شناخت ترکیبات دیگر بادام مثل حلوای بادام، مربّا و حسوی آن به کتاب ذی قیمت «داروهای آبدست طبیب در مکتب طب ایرانی» تألیف استاد محمّد عبادیانی مراجعه بفرمایید.
اصول مدیریت حافظه:
در زیر اصولی رفتاری در جهت مدیریت حافظه از کتب مختلف بیان گردیده است:
1. حفظ مقدار کم امّا مستمر (هر روز مقداری از دانش را حفظ کن، هرچند کم باشد؛ زیرا به زودی همین کم، بسیار می گردد. عمر کوتاه است و علم، بسیار؛ پس هر روز به حفظ آن، هرچند کم همّت گمار.)
2. جدیّت در حفظ (قوی ترین عامل برای حفظ مطالب علمی، جدیّت و تلاش خستگی ناپذیر در این جهت می باشد.)
3. نماز شب (با خضوع و خشوع از مهمترین عوامل زمینه ساز برای حفظ مطالب علمی)
4. توسّل، دعا و روح نیایشگر داشتن
5. قرائت قرآن بویژه آیه الکرسی (هیچ چیز برای تقویت حافظه مفیدتر از قرائت قرآن خصوصاً آیه الکرسی نیست.)
6. قرائت دعای حفظ (أللهمَّ ارزُقنی فَهمَ النَّبیینَ وَ حِفظَ المُرسَلینَ وَ إلهامَ المَلائکهِ المُقَرَّبینَ آمینَ ربَّ العالَمینَ)
7. کم خوری
8. مسواک زدن مرتّب و حفظ بهداشت فردی (مسواک باعث می شود نزله های مغزی از سر به پایین جریان یافته و سر از فضولات تخلیه شود.)
9. شاخص گذاری در ذهن (یک شاخص عددی، رنگی، مفهومی و یا یک مشابهت و یا یک تباین)
10. استفاده از رموز و علائم (حرف اوّل کلمات و یا معانی آنها؛ مثلاً در قواعد راهنمایی و رانندگی برای سوار شدن و حرکت اتومبیل، انسان باید مطالبی را رعایت کند که مختصر آن به واژه «صادرات» تبدیل شده است: ص: تنظیم صندلی، آ: تنظیم آیینه، د: خلاص کردن دنده، ر: روشن کردن اتومبیل، ا: تنظیم مجدّد آیینه، ت: خواباندن ترمز دستی)
11. ارتباط و ایجاد تجانس بین مطالب و اعداد (مثلاً حفظ آیات قرآن با شماره آیه)
12. داشتن همّت بلند در حفظ (باید همّت تو بر حفظ همه مطالب علمی کتابها باشد تا اینکه حفظ بعضی از کتابها برایت حاصل شود.)
13. حفظ مطالب علمی با رسم نموداری متناسب و هم سنخ با مطلب، مانند نمودارهای درختی و...
14. خواب قیلوله پیش از ظهر یا بعد از ظهر برای ماندگاری مطالب خوانده شده و بایگانی آنها در ذهن (البته به شرط رعایت زمان های مناسب خواب در شبانه روز و سحرخیزی و داشتن فعالیّت تا ظهر)
15. به شعر درآوردن مطالب علمی
بهداشت عقلی از نظر آیات و روایات:
اگر از جسم فراتر برویم و به ویژگی ممیّزه انسان از سایر موجودات که همان عقل است، بنگریم؛ آیات و روایاتی مربوط به بهداشت آن مطرح شده است که گذرا بدانها اشاره می کنیم:
عوامل تباهی عقل: مستی شراب، مستی گناه، خودپسندی (عُجب)، همراهی با نادانان، گوش ندادن به نصایح خردمندان، بیهوده گویی، شوخی فراوان، فقر و تنگدستی، ترک تجارت(بیکاری)، زیاده روی در خوردن گوشت (بخصوص حیوانات وحشی و گاو)، پرهیز از خوردن گوشت (تا 40 روز).
عوامل سلامت و رشد عقل: دانش و تجربه، اندیشه فراوان در حکمت، رهاکردن چیزی که برای انسان سودمند نیست، خوشبو کردن خود در آغاز روز.
عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd
:: بازدید از این مطلب : 751
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0